بررسی ماهیت دو دیکتاتوری محلی وبین المللی و نقش روشنفکران جهان سوم دربروز آنها

به مناسبت نوزدهمین سالگرد عروج ملکوتی بت شکن دوران ومعمارکبیرانقلاب حضرت امام خمینی (ره)در روز 19خرداد 1387 اولین نشست ازسلسله نشستهای انجمن علمی- فرهنگی کاتب درنمایندگی مرکز جهانی علوم اسلامی واحد مشهد مقدس برگزار شد. موضوع این نشست بررسی ماهیت دو دیکتاتوری محلی وبین المللی وهمچنین نقش روشنفکران جهان سوم دربروز وظهور آنها بود که استاد مدعو این انجمن جناب آقای دکتر احمد علی راسخ ازچهره های نام آشنای علمی وفرهنگی افغانستان دراین رابطه به ایراد نظرات خود پرداختند.
آقای دکترراسخ سخنرانی خود رابااین مقدمه آغاز کردند که برای تبیین دیکتاتوری در هر دو شکل آن،ما بر چند مشخصه اصلی این گونه سیستم سیاسی تکیه می کنیم: انباشتگی زور مدارانه قدرت، روایت فریبکارانه و برخورد تحمل ناپذیر با مخالفان و راه مبارزه با اشکال دیکتاتوری
درادامه سخنان خود رابااین سؤال دنبال کردند که : دیکتاتورها چه تعریفی از خود دارند و چگونه رفتار می کنند؟ در دیكتاتوری محلی، دیكتاتور خود را نماد و حاكم مطلق كشور و ملتی می داند كه اكثراً از او رضایت ندارند؛ در حالی كه در دیكتاتوری بین المللی، دیكتاتور خود را به جای "جهان" و "جامعه بین اللملی" می گذارد. دیكتاتوران محلی تحت عنوان "منافع ملی" به گسترش قدرت و سلطه خود می پردازند در حالی كه در دیكتاتوری بین المللی روند سلطه با نام "آبادانی"، "آزادی" و "دموكراسی" به پیش برده می شود. در دیكتاتوری محلی، مردم ناتوان از كنترل مسالمت آمیز رفتار تمامیت خواهانه دیكتاتور هستند اما در دیكتاتوری بین المللی مردم اغوا شده اند و شاید ناخواسته به حمایت از دیكتاتوری می پردازند. آنها ممكن است به طور ناخودآگاه و یا آگاهانه از گسترش قدرت و نفوذ كشورشان در جهان احساس غرور كنند، و در نتیجه، به رونق دیكتاتوری بین المللی كمك نمایند. سیاستهای هر دو دیكتاتوری بر قدرت و زور استوار است، اما روایت هایشان بر دروغ و فریب. دیكتاتور محلی زور را در گام نخست و به صورت خشن به كار می گیرد و ادامه می دهد. چون مساله تقسیم قدرت و امتیازات در میان نیست، مخالفین دو راه بیشتر در پیش ندارند:
1- تسلیم و مرگ؛ آنچه در بیشتر دیكتاتوری های محلی اتفاق افتاده است. 
2- مرگ و نابودی مخالفان؛ حتی در صورت تسلیم مخالفان، آنها تدریجا ترور شخصیتی شدند و تحت نامهایی مانند: روانی، قاتل، یاغی، ساده اندیش، اجیربیگانه و امثال آن كوبیده شدند. 
ایشان درادامه روش سرکوب توده ها یا براندازی حکومتها رادرهردو نوع دیکتاتوری اینگونه دانستند که: دیكتاتوری در شكل بین المللی اش راه های گوناگونی مانند: تطمیع، تهدید و بر اندازی را در پیش می گیرد.اما آنچه كه مهم است این است كه در هر دو نوع دیكتاتوری سركوبی و براندازی با روایت های فریبكارانه صورت می گیرند. البته این فریبكاری در دیكتاتوری محلی كمتر است؛ چون دیكتاتور خود را مقید و موظّف به پاسخگویی نمی بیند و در نتیجه نیاز كمتری به فریب احساس می كند. این در حالی است كه در دیكتاتوری بین المللی به دو دلیل دیكتاتور نیاز به فریبكاری بیشتری دارد. نخست این كه در درون این نوع دیكتاتوری یك نوع دموكراسی محلی وجود دارد كه می تواند دیكتاتور را به پاسخگویی وادارد و دوم این كه دیكتاتوری بین المللی در عرصه ای عمل می كند كه مبتنی بر سیستم دولت-ملت یا دولت-كشور استوار است. این سیستم عموما تابع قوانین است و مورد احترام كشور ها؛ فلذا توسل به روایت های فریبكارانه زیاد به كار می رود. كمی به عقب برگردیم و به یاد بیاوریم زمانی را كه آمریکا به طالبان فشار می آورد تا بن لادن را برای محاكمه تسلیم آن كشور كند. وقتی این خواست برآورده نشد، آمریکا خود راساً به افغانستان لشكر كشید و آن جا را اشغال كرد اما روایتش این بود و هست كه برای آزادی مردم افغانستان و ایجاد جامعه مترقی و مرفّه منابع مالی و انسانی خود را فدا می كند. هر دو نوع دیكتاتوری به عنوان نیرو های مخالف وضع موجود عمل می كنند: یكی در عرصه محلی و تلاش برای انباشتگی بیشتر قدرت و دیگری در عرصه بین المللی برای تسلط بر مناطق بیشتر. هر دو نوع دیكتاتوری مخالف و تهدید كننده عزت و كرامت آدمی هستند. هر دو آدمی را به اسارت می كشند و برای رهایی از یكی توسل به دیگری تنها به تداوم دور باطل كمك می كند. جناب دکترراسخ درادامه به راه های مبارزه با این دیکتاتوری ها پرداختند واشاره فرمودند که: در اندیشه سیاسی راههایی برای مبارزه با دیکتاتوری محلی در نظر گرفته شده مانند تئوری تفکیک قوا، اما برای مبارزه با دیکتاتوری بین المللی چنین نظریاتی وجود ندارند. سازمان ملل که پاسبان صلح جهانی است نیز متاثراز اندیشه مدرنیسم بوده و به نوعی به دیکتاتوری بین المللی کمک می کند. مهمترین راهی که در دنیا طرفدار دارد انتقال یا تقلید از دموکراسی غربی برای مبارزه با دیکتاتوری محلی است. بر فرض درست بودن این ایده، یک مشکل اساسی دیگر هنوز بدون حلاجی مانده است: مبارزه با دیکتاتوری بین المللی. دموکراسی غربی که باید برای مبارزه با دیکتاتوری محلی استفاده شود دو ایراد اساسی دارد: محلی و ابزاری بودن. تاریخ اندیشه دموکراسی نشان می دهد که این ایدئولوژی، محلی است. از زمان یونان باستان تا عصر جدید، دموکراسی برای مردمانی بوده است که در محل تمرین دموکراسی به عنوان شهروند پذیرفته شده بوده اند. دموکراسی غربی محصول قدرت غرب است نه فراورده خیر اندیشی آن. مهمترین راه رهایی از این دو شر، آگاهی جمعی جوامعِ آنها است. در دیكتاتوری بین المللی كه از لحاظ محلی تجربه دموكراسی گری اندوخته، مردم براحتی می توانند حاكمان خویش را كنترل كنند و در نتیجه به دموكراسی بین المللی كمك نمایند؛ در حالی كه مردم در قلمرو دیكتاتوری محلی امكانات كمتری برای كنترل دارند اما با آگاهی و استفاده از فرصتهای اندك اما مهم می توانند رسالت خود را انجام دهند.
ایشان درپایان نکات مهمی رادراین رابطه بیان کردند:
1- دیکتاتوری می تواند به شکل محلی یا بین المللی اش ظهور کند، اما شکل بین المللی آن، که خطرناک تر است و به اسارت ملت ها می انجامد، از دید متفکرین و فعالان سیاسی غربی و جهان سومی دور مانده است. 
2- دموکراسی غربی دموکراسی محلی است ووجود دموکراسی محلی لزوماً به معنای داشتن یا پدید آمدن دموکراسی بین المللی نیست. تجربه غرب در دوره مدرن مویّد این نظر است که رفتار غربی ها بر دوگانگی دموکراسی محلی و دیکتاتوری بین المللی استوار بوده است. 
3- روشنفکران جهان سومی که نقطه پیوند دهنده جهان سومی ها با تفکر غربی هستند به ایجاد دگرگونی و بازنگری عمیق در برداشت های خود نسبت به برخی از ایدئولوژی های غربی، که می توانند مورد سوء استفاده دیکتاتوران بین المللی قرار گیرند، نیاز دارند. 
4- جهان گرفتار دو شر است: دیکتاتوری محلی و بین المللی. رهایی از یکی با پناه بردن به دیگری میسر نیست.
5- نقد دموکراسی غربی به معنای تایید دیکتاتوری شرقی نیست. دموکراسی غربی برای غربیان بسیار مفید اما برای مسلمانان جای اما و اگر بسیار دارد. دموکراسی به معنای بخشی از تجربه انسان غربی درسهای مفیدی برای انسان شرقی و مسلمانان دارد اما نیاز به استادانی دارد که این درس را حلاجی کنند. 
حاشیه های جلسه: 
• شروع جلسه با تلاوتی زیبا وروح نواز استاد وقاری بین المللی قرآن کریم جناب آقای عبدالشّکور فلاح همراه بود که زینت خاصی به جلسه بخشید.
• قبل ازسخنرانی جناب آقای دکترراسخ، آقای جعفررضایی ازاعضای انجمن علمی فرهنگی کاتب به معرفی انجمن کاتب وفعالیتها واهداف آن پرداخت. 
• جناب آقای دکترراسخ در پایان سخنرانی اش به سوالات مستمعین پاسخ دادند. 
• جلسه بااستقبال نسبتا خوبی ازسوی قشر فرهنگی مهاجرین افغانستانی مواجه شد به طوری که عده زیادی از حاضرین به علت کمبود جا ومکان دربیرون سالن محل سخنرانی به سخنرانی استاد گوش می دادند. 
• حضور معاونت فرهنگی مرکز جهانی علوم اسلامی جناب حجت الاسلام والمسلمین پژمانفر وهمچنین حجت الاسلام والمسلمین گنج علی ازکمیته ارزیابی در جلسه ازنکات حائز اهمیت این نشست بود.ودرآخرجلسه هم جناب استاد پژمانفر حدود چنددقیقه ای به تبیین بعضی نکات لازم درخصوص بعضی مسائل فرهنگی موجود درایران که بعضا موجبات نارضایتی مهاجرین خارجی درایران شده است پرداختند ودرآخرهم با دعای ایشان جلسه رسما خاتمه یافت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر