هزاره ها و فرصتی برای باز اندیشی

خان محمد ابراهیمی غرجستانی

چه می شد سالهای درد می ماند
کبوتر  با  خزان  سرد  می ماند
به   جای  این  همه   آدم نما ها
یکی می ماند ، اما مرد می ماند
( چمن شاه اعتمادی )

این روزها خبرهای تلخ و تکان دهنده ی می شنویم " ذبح سربازان هزاره توسط سربازان پشتون در غزنی، آتش زدن مکتب هزاره در زردآلو، ذبح هزاره ها در کجران و ذبح سیاسی هزاره ها در صحن مجلس نمایندگان و بازگشت دوباره کوچیها به دایمیرداد وبهسود " ( سرور جوادی /وبلاگ لیگان ) همه این ها حکایت از یک پروژه هماهنگ و " تعصب مهندسی شده " دارد . تامل درریشه یابی این حوادث زنجیره ی ما را به چند چیز رهنمون می سازد :


1. اندیشه های فاشیستی هم چنان در صدد تضعیف و نهایتا حذف ما از صحنه ی سیاست وقدرت و در کل معادلات افغانستان می باشد . خطرناک تر این که ابزار قانون نیز در اختیار همین قومگرایان قراردارد .برای فاشیسم همان زندگی رقت بار هزاره در کوه پایه های هزارستان نیز قابل تحمل نیست لذا خشم خود را اینگونه با روشهای مختلف نشان می دهد با اینکه مردم ما کمترین حضور را در بدنه قدرت ، ادارات دولتی و ... دارد اما همین حضور ناچیز نیز برای وارثان استبداد، پذیرفتنی نیست.

2. با نگاه به درون جامعه هزاره متوجه می شویم که بخش عمده ی این حوادث تلخ معلول فقدان رهبری مقتدر است ما در غرب کابل در میان خون و آتش بودیم اما رهبری کاریزماتیک توانست از تمام ابعاد حوادث آن زمان به نفع مردمش استفاده نماید و صدای ما را به گوش جهانیان برساند و در افغانستان نیز باورها راتغییر بدهد . دیروز دستی را دیدم که می گفت من هرچه زمان می گذرد و به اوضاع مردم خویش می نگرم ، عظمت مزاری برایم نمایان تر می شود .

متاسفانه امروزکسانی عنوان رهبری را در جامعه ما یدک می کشند که شرایط آن را ندارند چون بیشتر برمبنای منافع شخصی و حزبی سیاست می ورزند و رهبری می کنند تا مصالح مردمی . من هر زمان تصاویری را می بینم که در سالهای اخیر چقدر این بزرگواران برای بزرگ نمودن شان از احساسات پاک مردم ما سوء استفاده کرده اند ناخود آگاه احساس بسیار بدی پیدا می کنم ، آن همه موج سواری و تبلیغات همه برای فریب مردم !! ازصحنه های که موتر استاد محقق دربین سیل جمعیت گیرمی کرد و... تا تبلیغات استادخلیلی و هنرنمایهایش در جریان تراژدی بهسود و...

اینها را گفتم برای این که یکی از راه های نجات ما از بحرانهای موجود رهبری واحد است و باید با جدیت پیگیر بود . اما هنوز نمی توان به حذف محقق و خلیلی اندیشید تخریب و تضعیف این دو رهبر، نقدا به صلاح نیست چون هنوز جاگزین مناسب که بتواند بهتر از این دو نقش آفرینی کند نداریم اینها باتمام کم کاریها و کوتاهی های شان انبانی از تجربه و سیاست ورزی است که خدمات و حسنات برجسته ی نیز داشته اند اما باید بادقت اعمال و رفتارشان را بررسی کرد و هرجا خواستند مردم را قربانی منافع شان نمایند با صراحت نقد شان نمود .

3. حوادث جاری برای ما بسیار تامل برانگیز و تهدید کننده است لذا منافع ما اقتضا می کند که باید به دنبال اهرمهای فشاربر حکومت کرزی و تیم تبارگرایش باشیم مهمترین اهرم هماهنگی و وحدت ماست ما باید از یک طرف انسجام درونی خویش را ترمیم نماییم و ازسوی دیگر در صدد همسویی بیشتر با ازبکها وتاجیکها برآییم ، اتحاد درون قومی به علاوه اتحاد اقوام محروم می تواند موءثر باشد هرچند این اتحاد ها باید در عمل دنبال گردد تا از آفت شعارزدگی مصون بماند. پر رنگ نمودن شعارهای قومی و مذهبی نیز جز تحریک نمودن دیگران علیه ما نتیجه ی ندارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر